معنی فارسی mismannered

B1

کسی که رفتار ناپسند، بی‌ادب یا بی‌احترام دارد.

Having poor manners or a lack of civility.

example
معنی(example):

کودک بدرفتار مهمانان را سلام نکرد.

مثال:

The mismannered child did not greet the guests.

معنی(example):

رفتار بدرفتاری او باعث ناراحتی شد.

مثال:

His mismannered behavior caused discomfort.

معنی فارسی کلمه mismannered

: معنی mismannered به فارسی

کسی که رفتار ناپسند، بی‌ادب یا بی‌احترام دارد.