معنی فارسی mismatch
B1 /ˌmɪsˈmætʃ/عدم تطابق یا تناقض، به وضعیتی اشاره دارد که دو یا چند چیز با یکدیگر هماهنگ نیستند.
A failure to match or correspond, referring to a situation where two or more things are not in alignment.
- verb
verb
معنی(verb):
To match unsuitably; to fail to match
example
معنی(example):
عدم تطابقی بین الزامات شغلی و مهارتهای او وجود داشت.
مثال:
There was a mismatch between the job requirements and his skills.
معنی(example):
عدم تطابق اندازههای آنها پیدا کردن یک راهحل را دشوار کرد.
مثال:
The mismatch in their sizes made it difficult to find a solution.
معنی فارسی کلمه mismatch
:
عدم تطابق یا تناقض، به وضعیتی اشاره دارد که دو یا چند چیز با یکدیگر هماهنگ نیستند.