معنی فارسی mismating
B1ناهماهنگی در جفتگیری، به انتخاب غیر صحیح یا نبود تطابق در فرآیند جفتگیری اشاره دارد.
The process or act of mating that does not lead to successful pairing.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To mate or match wrongly or unsuitably; mismatch.
مثال:
a mismated couple
noun
معنی(noun):
An unsuitable or incorrect mating between organisms.
example
معنی(example):
ناهماهنگی در جفتگیری میتواند در گونههای نزدیک به هم اتفاق بیفتد.
مثال:
Mismating can occur in species that are closely related.
معنی(example):
دانشمندان به بررسی ناهماهنگی در جفتگیری برای درک فرآیندهای تکاملی میپردازند.
مثال:
Scientists study mismating to understand evolutionary processes.
معنی فارسی کلمه mismating
:
ناهماهنگی در جفتگیری، به انتخاب غیر صحیح یا نبود تطابق در فرآیند جفتگیری اشاره دارد.