معنی فارسی mismoshes
B1به هم کوبیده شدن، معنای نزدیکی یا درهمآمیختگی بسیار نزدیک بین افراد یا اشیاء در یک موقعیت است.
To collide or mix closely together, leading to disorder.
- VERB
example
معنی(example):
بازیکنان در حین بازی به هم کوبیده میشوند که منجر به سردرگمی میشود.
مثال:
The players mismoshes during the game, leading to confusion.
معنی(example):
زمانی که آنها به هم کوبیده میشوند، پیگیری بازی در زمین دشوار میشود.
مثال:
When they mismoshes, it makes it hard to follow the action on the field.
معنی فارسی کلمه mismoshes
:
به هم کوبیده شدن، معنای نزدیکی یا درهمآمیختگی بسیار نزدیک بین افراد یا اشیاء در یک موقعیت است.