معنی فارسی misopaedism
B1دور بودن از آموزش و پرورش و بیعلاقگی نسبت به آن.
An attitude of aversion to education or pedagogy.
- NOUN
example
معنی(example):
میسوپدیسم او بر تواناییاش در تدریس مؤثر تأثیر گذاشت.
مثال:
His misopaedism affected his ability to teach effectively.
معنی(example):
آنها ادعا کردند که میسوپدیسم میتواند رشد شیوههای آموزشی را متوقف کند.
مثال:
They argued that misopaedism can stunt the growth of educational practices.
معنی فارسی کلمه misopaedism
:
دور بودن از آموزش و پرورش و بیعلاقگی نسبت به آن.