معنی فارسی misopaterist

B1

کسی که از پدر و پدر بودن متنفر است و میانه خوبی با آن ندارد.

A person characterized by an aversion to fathering or paternal roles.

example
معنی(example):

موضع میسوپاتریستی او غالباً او را از همسالانش بیگانه می‌کرد.

مثال:

His misopaterist stance often alienated him from his peers.

معنی(example):

میسوپاتریست بودن می‌تواند منجر به عدم همکاری در پدر و مادری شود.

مثال:

Being a misopaterist can lead to a lack of collaboration in parenting.

معنی فارسی کلمه misopaterist

: معنی misopaterist به فارسی

کسی که از پدر و پدر بودن متنفر است و میانه خوبی با آن ندارد.