معنی فارسی missiness

B1

حالتی که در آن چیزی نرم و مرطوب است؛ در توصیف غذا یا مواد دیگر استفاده می‌شود.

The quality of being moist or wet.

example
معنی(example):

رطوبت کیک آن را برای خوردن خوشمزه کرده بود.

مثال:

The missiness of the cake made it a delight to eat.

معنی(example):

او از رطوبت خاک مرطوب در باغش لذت برد.

مثال:

She enjoyed the missiness of the wet soil in her garden.

معنی فارسی کلمه missiness

: معنی missiness به فارسی

حالتی که در آن چیزی نرم و مرطوب است؛ در توصیف غذا یا مواد دیگر استفاده می‌شود.