معنی فارسی mission-critical
B2مهم‌ترین و حیاتی‌ترین سیستم‌ها یا جنبه‌های یک پروژه که بدون آنها پروژه شکست می‌خورد.
Referring to processes or systems essential to the success of an organization, without which mission cannot be accomplished.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of a process or part within a larger system, vital to the operations of the system as a whole.
example
معنی(example):
این سرور برای عملیات کسب و کار ما حیاتی است.
مثال:
The server is mission-critical for our business operations.
معنی(example):
سیستم‌های حیاتی باید بدون شکست نگه‌داری شوند.
مثال:
Mission-critical systems must be maintained without fail.
معنی فارسی کلمه mission-critical
:
مهم‌ترین و حیاتی‌ترین سیستم‌ها یا جنبه‌های یک پروژه که بدون آنها پروژه شکست می‌خورد.
