معنی فارسی mistranslated
B1عمل ترجمه نادرست که میتواند منجر به بروز شک و تردید در درک مفاهیم شود.
Having been translated incorrectly, leading to errors in conveying the original message.
- verb
verb
معنی(verb):
To translate incorrectly.
example
معنی(example):
این کتاب به اشتباه ترجمه شده بود که منجر به سردرگمی خوانندگان شد.
مثال:
The book was mistranslated, causing confusion among readers.
معنی(example):
در ویرایش آخر، بسیاری از عبارات به اشتباه ترجمه شده بودند.
مثال:
Many phrases were mistranslated in the last edition.
معنی فارسی کلمه mistranslated
:
عمل ترجمه نادرست که میتواند منجر به بروز شک و تردید در درک مفاهیم شود.