معنی فارسی mistreated
B1تحمل رفتار غیرانسانی یا بد با دیگران که میتواند منجر به آسیبهای جسمی یا روحی شود.
Having been treated badly or unfairly, often leading to emotional or physical harm.
- verb
verb
معنی(verb):
To treat someone, or something roughly or badly.
example
معنی(example):
حیوانات بدرفتاری شده بودند و نیاز به مراقبت داشتند.
مثال:
The animals were mistreated and needed care.
معنی(example):
او از سوی همکارانش احساس بدرفتاری میکرد.
مثال:
She felt mistreated by her colleagues.
معنی فارسی کلمه mistreated
:
تحمل رفتار غیرانسانی یا بد با دیگران که میتواند منجر به آسیبهای جسمی یا روحی شود.