معنی فارسی misvalue
B1درست درک نکردن یا کمارزش شمردن چیز یا شخصی.
To assess the worth or significance of something incorrectly.
- VERB
example
معنی(example):
من فکر میکنم آنها ارزش همکاری را درست درک نکردهاند.
مثال:
I think they misvalue the importance of teamwork.
معنی(example):
این شرکت تمایل دارد که به همکاریهای کارکنان خود ارزش کافی ندهد.
مثال:
The company tends to misvalue its employees' contributions.
معنی فارسی کلمه misvalue
:
درست درک نکردن یا کمارزش شمردن چیز یا شخصی.