معنی فارسی miswrought

B1

به معنای غلط ساخته یا شکل‌گیری یک چیز به اشتباه، به ویژه در هنر یا ادبیات.

To craft or shape something incorrectly; often used in artistic contexts.

example
معنی(example):

هنرمند مجسمه را به اشتباه درست کرد و مجبور شد دوباره شروع کند.

مثال:

The artist miswrought the sculpture and had to start over.

معنی(example):

او احساس کرد که احساساتش در شعر به اشتباه بیان شده‌اند.

مثال:

He felt that his emotions were miswrought in the poem.

معنی فارسی کلمه miswrought

: معنی miswrought به فارسی

به معنای غلط ساخته یا شکل‌گیری یک چیز به اشتباه، به ویژه در هنر یا ادبیات.