معنی فارسی mithridatized
B1به حالتی گفته میشود که بدن در برابر سموم مقاوم میشود و تأثیرات منفی آنها را کاهش میدهد.
To have developed immunity or resistance to toxins.
- verb
verb
معنی(verb):
To make immune to poison by the administration of gradually increasing doses
example
معنی(example):
برخی فرهنگها با استفاده از گیاهان به روش میتریداتیزه میکردند.
مثال:
Some cultures mithridatized themselves using herbs.
معنی(example):
او در زمان سلطنتش در برابر سمها میتریداتیزه شده بود.
مثال:
He was mithridatized against poisons by the time of his reign.
معنی فارسی کلمه mithridatized
:
به حالتی گفته میشود که بدن در برابر سموم مقاوم میشود و تأثیرات منفی آنها را کاهش میدهد.