معنی فارسی mitigative
B2غیراسمی یا صفتی که به اقدامها یا روشهایی اطلاق میشود که موجب کاهش آسیبها یا خطرات هستند.
Descriptive of actions or strategies that aim to reduce harm or risks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرکت استراتژیهای کاهشدهندهای برای بحرانهای آینده ایجاد کرده است.
مثال:
The company has put in place mitigative strategies for future crises.
معنی(example):
اقدامات کاهشدهنده در طول اضطرار مؤثر واقع شد.
مثال:
The mitigative measures proved to be effective during the emergency.
معنی فارسی کلمه mitigative
:
غیراسمی یا صفتی که به اقدامها یا روشهایی اطلاق میشود که موجب کاهش آسیبها یا خطرات هستند.