معنی فارسی mobocratic

B1

موبوکرسی به نوعی رهبری اطلاق می‌شود که از سوی گروه‌های با نفوذ و به‌ویژه مافیا انجام می‌گیرد.

A form of leadership characterized by control exerted by a mob.

example
معنی(example):

شهر در طول بحران با رهبری مافیا روبرو بود.

مثال:

The city faced mobocratic leadership during the crisis.

معنی(example):

حکمرانی مافیا می‌تواند به آشفتگی و بی‌قانونی منجر شود.

مثال:

Mobocratic rule can lead to chaos and lawlessness.

معنی فارسی کلمه mobocratic

: معنی mobocratic به فارسی

موبوکرسی به نوعی رهبری اطلاق می‌شود که از سوی گروه‌های با نفوذ و به‌ویژه مافیا انجام می‌گیرد.