معنی فارسی moderationism
B1معتدلگرایی، ترویج میانهروی در تمامی جنبههای زندگی.
The belief in or practice of moderation across various aspects of life.
- NOUN
example
معنی(example):
معتدلگرایی در انتخابهای غذایی اغلب جستجو میشود.
مثال:
Moderationism is often sought in dietary choices.
معنی(example):
فلسفهی معتدلگرایی میتواند به بسیاری از جنبههای زندگی اعمال شود.
مثال:
The philosophy of moderationism can be applied to many areas of life.
معنی فارسی کلمه moderationism
:
معتدلگرایی، ترویج میانهروی در تمامی جنبههای زندگی.