معنی فارسی moderationist
B1مصلحتگرا، فردی که به تعادل و سازگاری در دیدگاهها و نظرات مختلف اعتقاد دارد و سعی میکند تا به توافقهایی برسد.
A person who advocates or supports moderation, particularly in political or social discourse.
- NOUN
example
معنی(example):
یک مصلحتگرا به تعادل دیدگاههای مختلف اعتقاد دارد.
مثال:
A moderationist believes in balancing different views.
معنی(example):
در مباحث، مصلحتگرا معمولاً به دنبال سازش است.
مثال:
In debates, the moderationist often seeks compromise.
معنی فارسی کلمه moderationist
:
مصلحتگرا، فردی که به تعادل و سازگاری در دیدگاهها و نظرات مختلف اعتقاد دارد و سعی میکند تا به توافقهایی برسد.