معنی فارسی mograbi

B1

غذای سنتی مغربی که معمولاً با طعم و ادویه‌های خاص تهیه می‌شود.

Relating to the country of Morocco or its culture.

example
معنی(example):

نان مغربی خوشمزه است.

مثال:

The mograbi bread is delicious.

معنی(example):

در مراکش، غذاهای مغربی محبوب هستند.

مثال:

In Morocco, mograbi cuisine is popular.

معنی فارسی کلمه mograbi

: معنی mograbi به فارسی

غذای سنتی مغربی که معمولاً با طعم و ادویه‌های خاص تهیه می‌شود.