معنی فارسی moile

B1

نوعی موجود زنده، ممکن است به جانداران خاص در محیط‌های طبیعی اشاره کند.

A creature or being, possibly referring to specific organisms in natural environments.

example
معنی(example):

من یک موایل را در باغ دیدم.

مثال:

I saw a moile in the garden.

معنی(example):

موایل به خاطر رنگ‌های زنده‌اش معروف است.

مثال:

The moile is known for its vibrant colors.

معنی فارسی کلمه moile

: معنی moile به فارسی

نوعی موجود زنده، ممکن است به جانداران خاص در محیط‌های طبیعی اشاره کند.