معنی فارسی moyl

B1

موایل، شخصی که در مذهبی یهودی عمل ختنه را انجام می‌دهد.

A Jewish religious official who performs circumcisions.

example
معنی(example):

موایل در حین مراسم ختنه را انجام داد.

مثال:

The moyl performed the circumcision during the ceremony.

معنی(example):

بسیاری از خانواده‌ها برای این رویداد خاص یک موایل استخدام می‌کنند.

مثال:

Many families hire a moyl for this special event.

معنی فارسی کلمه moyl

: معنی moyl به فارسی

موایل، شخصی که در مذهبی یهودی عمل ختنه را انجام می‌دهد.