معنی فارسی momentany

B1

لحظه‌ای به معنای چیزی است که به صورت ناگهانی و در یک لحظه اتفاق می‌افتد.

Occurring or done at a particular moment; fleeting.

example
معنی(example):

او هنگام دریافت خبر لحظه‌ای خوشحالی را احساس کرد.

مثال:

She felt momentany happiness when she received the news.

معنی(example):

تصمیم لحظه‌ای او همه را در جلسه شگفت‌زده کرد.

مثال:

His momentany decision surprised everyone at the meeting.

معنی فارسی کلمه momentany

: معنی momentany به فارسی

لحظه‌ای به معنای چیزی است که به صورت ناگهانی و در یک لحظه اتفاق می‌افتد.