معنی فارسی momentaneously

B1

به معنای آنی و فوری بودن، به وقوع چیزهایی اشاره دارد که به سرعت یا ناگهانی اتفاق می‌افتند.

For a moment; briefly.

example
معنی(example):

او به‌طور آنی به خاطر صدای بلند حواسش پرت شد.

مثال:

He was momentaneously distracted by the loud noise.

معنی(example):

چراغ‌ها آنی چشمک زدند قبل از اینکه خاموش شوند.

مثال:

The lights flickered momentaneously before going out.

معنی فارسی کلمه momentaneously

: معنی momentaneously به فارسی

به معنای آنی و فوری بودن، به وقوع چیزهایی اشاره دارد که به سرعت یا ناگهانی اتفاق می‌افتند.