معنی فارسی momentaneity

B1

لحظه‌ای بودن، به سرعت تغییر کردن و ناپایداری اشاره دارد.

The quality of being momentary; briefness.

example
معنی(example):

لحظه‌ای بودن زندگی آن را ارزشمند می‌کند.

مثال:

The momentaneity of life is what makes it precious.

معنی(example):

او درک کرد که تعامل آنها چه اندازه لحظه‌ای است.

مثال:

She understood the momentaneity of their interaction.

معنی فارسی کلمه momentaneity

: معنی momentaneity به فارسی

لحظه‌ای بودن، به سرعت تغییر کردن و ناپایداری اشاره دارد.