معنی فارسی momiology
B1شاخهای از علم که به مطالعه و تحلیل مومها و اوضاع مرتبط با آنها میپردازد.
A branch of science that studies and analyzes the properties and situations related to momis.
- OTHER
example
معنی(example):
مومیشناسی یک حوزه نوظهور در تحصیل است.
مثال:
Momiology is an emerging field of study.
معنی(example):
دانشجویان از دورههای جدید مومیشناسی موجود هیجانزدهاند.
مثال:
Students are excited about the new momiology courses available.
معنی فارسی کلمه momiology
:
شاخهای از علم که به مطالعه و تحلیل مومها و اوضاع مرتبط با آنها میپردازد.