معنی فارسی monastic

B2 /məˈnæstɪk/

مرتبط با صومعه و زندگی راهبان، و عموماً به شیوه‌ای ساده و مذهبی اشاره دارد.

Relating to monks, monasteries, or a lifestyle characteristic of monasteries.

noun
معنی(noun):

A person with monastic ways; a monk.

adjective
معنی(adjective):

Of or relating to monasteries or monks.

example
معنی(example):

او زندگی راهبانه‌ای را انتخاب کرد که به دعا اختصاص داشت.

مثال:

He chose a monastic life devoted to prayer.

معنی(example):

اجتماع راهبانه بر سادگی و درون‌نگری تمرکز دارد.

مثال:

The monastic community focuses on simplicity and introspection.

معنی فارسی کلمه monastic

: معنی monastic به فارسی

مرتبط با صومعه و زندگی راهبان، و عموماً به شیوه‌ای ساده و مذهبی اشاره دارد.