معنی فارسی moneyless

B1

بی‌پول، حالتی که فرد یا گروهی پول ندارد و نمی‌تواند هزینه‌های خود را تأمین کند.

Being without money; lacking financial resources.

example
معنی(example):

بعد از اینکه شغلش را از دست داد، احساس بی‌پولی و ناامیدی کرد.

مثال:

After losing his job, he felt moneyless and hopeless.

معنی(example):

جامعه بی‌پول منابعی را برای بقا به اشتراک گذاشت.

مثال:

The moneyless community shared resources for survival.

معنی فارسی کلمه moneyless

: معنی moneyless به فارسی

بی‌پول، حالتی که فرد یا گروهی پول ندارد و نمی‌تواند هزینه‌های خود را تأمین کند.