معنی فارسی moneysaving
B1روشها یا اقداماتی برای کاهش هزینهها و صرفهجویی در پول.
Actions or strategies designed to reduce expenses and save money.
- OTHER
example
معنی(example):
او همیشه به دنبال پیشنهادات صرفهجویی در پول هنگام خرید است.
مثال:
He always looks for moneysaving deals when shopping.
معنی(example):
استراتژیهای صرفهجویی در پول میتوانند به شما در مدیریت مؤثر بودجه کمک کنند.
مثال:
Moneysaving strategies can help you budget effectively.
معنی فارسی کلمه moneysaving
:
روشها یا اقداماتی برای کاهش هزینهها و صرفهجویی در پول.