معنی فارسی monghol
B1قوم و یا گروهی از مردم که به خصوص در تاریخ به خاطر امپراتوری بزرگ خود شناخته شدهاند.
A member of a group of Asian people, particularly those associated with the historic Mongol Empire.
- NOUN
example
معنی(example):
امپراتوری مغول وسیع و قدرتمند بود.
مثال:
The Monghol empire was expansive and powerful.
معنی(example):
افسانههای زیادی در مورد جنگجویان مغول وجود دارد.
مثال:
Many legends surround the Monghol warriors.
معنی فارسی کلمه monghol
:
قوم و یا گروهی از مردم که به خصوص در تاریخ به خاطر امپراتوری بزرگ خود شناخته شدهاند.