معنی فارسی monistic
C2مربوط به مونیسم، نظریهای که همه اشیاء را یکسان و مرتبط میداند.
Relating to the doctrine of monism; proposing that all things are one.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظریههای مونیستی پیشنهاد میدهند که همه اشیاء بخشی از یک کل یکتا هستند.
مثال:
Monistic theories suggest that all entities are part of a unified whole.
معنی(example):
او به یک دنیا بینی مونیستی معتقد است و همه چیز را به هم پیوسته میبیند.
مثال:
He subscribes to a monistic worldview, seeing everything as interconnected.
معنی فارسی کلمه monistic
:
مربوط به مونیسم، نظریهای که همه اشیاء را یکسان و مرتبط میداند.