معنی فارسی monitory
B1هشدار یا نوعی پیام که معمولاً برای اطمینان از رعایت اصول یا قوانین به کسی داده میشود.
Serving to warn or give notice.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A written letter giving admonition
adjective
معنی(adjective):
Giving admonition and warning
example
معنی(example):
مدیر هشدار ناظرانهای به دانشآموزان در مورد رفتارشان داد.
مثال:
The principal gave a monitory warning to the students about their behavior.
معنی(example):
او یک تماس ناظرانه از بانک خود در مورد حسابش دریافت کرد.
مثال:
She received a monitory call from her bank regarding her account.
معنی فارسی کلمه monitory
:
هشدار یا نوعی پیام که معمولاً برای اطمینان از رعایت اصول یا قوانین به کسی داده میشود.