معنی فارسی monkey-wrenching
B2خرابکاری عملی است که به منظور مختل کردن یا آسیب زدن به یک سیستم یا فعالیت انجام میشود.
The act of sabotaging or disrupting a system or process, often for political or social reasons.
- VERB
example
معنی(example):
او به خرابکاری برای اعتراض به قانون جدید اقدام کرد.
مثال:
He engaged in monkey-wrenching to protest the new law.
معنی(example):
تاکتیکهای خرابکاری میتواند فعالیتهای شرکتی را مختل کند.
مثال:
Monkey-wrenching tactics can disrupt corporate activities.
معنی فارسی کلمه monkey-wrenching
:
خرابکاری عملی است که به منظور مختل کردن یا آسیب زدن به یک سیستم یا فعالیت انجام میشود.