معنی فارسی monkeywrenching

B2

خرابکاری به عمل مختل کردن یا خراب کردن یک روند یا سیستم به عنوان یک شکل از اعتراض گفته می‌شود.

The practice of sabotage, particularly for environmental or social purposes.

noun
معنی(noun):

The commission of usually illegal acts of sabotage motivated by environmentalism.

example
معنی(example):

خرابکاری روشی است که در فعالیت‌های مدنی استفاده می‌شود.

مثال:

Monkeywrenching is a method used in activism.

معنی(example):

برخی خرابکاری را یک شکل معتبر از اعتراض می‌دانند.

مثال:

Some consider monkeywrenching a valid form of protest.

معنی فارسی کلمه monkeywrenching

: معنی monkeywrenching به فارسی

خرابکاری به عمل مختل کردن یا خراب کردن یک روند یا سیستم به عنوان یک شکل از اعتراض گفته می‌شود.