معنی فارسی monkeylike
B1وابسته به ویژگیها یا رفتارهای شبیه به میمونها، به ویژه چابکی و حرکات.
Resembling or having characteristics of a monkey, especially in terms of agility or playful motion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چابکی میمونمانند او همه را در باشگاه تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His monkeylike agility impressed everyone at the gym.
معنی(example):
او توانایی میمونمانند برای بالا رفتن و تاب خوردن داشت.
مثال:
She had a monkeylike ability to climb and swing.
معنی فارسی کلمه monkeylike
:
وابسته به ویژگیها یا رفتارهای شبیه به میمونها، به ویژه چابکی و حرکات.