معنی فارسی monny
B1موننی اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به پول یا دارایی است.
An informal term for money or wealth.
- NOUN
example
معنی(example):
او مقداری پول برای روز مبادا پسانداز کرده بود.
مثال:
He had a bit of monny saved for a rainy day.
معنی(example):
پولی که او به دست آورد به او در زمانهای سخت کمک کرد.
مثال:
The monny he earned helped him through tough times.
معنی فارسی کلمه monny
:
موننی اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به پول یا دارایی است.