معنی فارسی monmouthite
B1مونموثی به فردی اطلاق میشود که از شهر مونموث است.
A person from the town of Monmouth.
- NOUN
example
معنی(example):
یک مونموثی به میراث غنی خود افتخار میکند.
مثال:
A Monmouthite takes pride in their rich heritage.
معنی(example):
به عنوان یک مونموثی، او از به اشتراک گذاشتن داستانهایی درباره زادگاهش لذت میبرد.
مثال:
As a Monmouthite, he enjoyed sharing stories about his hometown.
معنی فارسی کلمه monmouthite
:
مونموثی به فردی اطلاق میشود که از شهر مونموث است.