معنی فارسی mono-brow
B1اصطلاحی برای توصیف ابروهای متصل که یک خط پیوسته را تشکیل میدهند.
A single continuous eyebrow that connects both eyebrows.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند شخصیتی با ابروی متصل طراحی کرد.
مثال:
The artist drew a character with a mono-brow.
معنی(example):
ابروی متصل میتواند یک انتخاب مد جسورانه باشد.
مثال:
A mono-brow can be a bold fashion choice.
معنی فارسی کلمه mono-brow
:
اصطلاحی برای توصیف ابروهای متصل که یک خط پیوسته را تشکیل میدهند.