معنی فارسی monobrows

B1

به ابروهایی گفته می‌شود که به یکدیگر متصل هستند و در واقع یک خط پیوسته تشکیل می‌دهند.

A condition where the eyebrows are joined together, forming a single line across the forehead.

noun
معنی(noun):

A unibrow.

example
معنی(example):

برخی افراد برآمدگی ابروهای خود را به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد قبول دارند.

مثال:

Some people embrace their monobrows as a unique feature.

معنی(example):

سلبریتی‌ها گاهی اوقات برای ابراز نظر از برآمدگی ابروهای خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Celebrities sometimes sport monobrows to make a statement.

معنی فارسی کلمه monobrows

: معنی monobrows به فارسی

به ابروهایی گفته می‌شود که به یکدیگر متصل هستند و در واقع یک خط پیوسته تشکیل می‌دهند.