معنی فارسی monoclonius
B2نوعی دایناسور با ویژگیهای خاص، معمولاً به عنوان یک گیاهخوار شناخته میشود.
A genus of herbivorous dinosaurs characterized by specific features.
- NOUN
example
معنی(example):
مونوکلونیوس دایناسوری بود که به خاطر ویژگی خاصش شناخته میشد.
مثال:
The monoclonius was a dinosaur known for its distinctive feature.
معنی(example):
در نمایشگاه، ما اسکلت یک مونوکلونیوس را دیدیم.
مثال:
In the exhibit, we saw a skeleton of a monoclonius.
معنی فارسی کلمه monoclonius
:
نوعی دایناسور با ویژگیهای خاص، معمولاً به عنوان یک گیاهخوار شناخته میشود.