معنی فارسی monocracy
B2مونوکراسی، حکومتی که در آن یک نفر به تنهایی قدرت را در دست دارد و هیچ نهاد دیگری در تصمیمگیریها دخالت نمیکند.
A system of government in which one person has absolute power.
- noun
noun
معنی(noun):
A form of government in which unlimited power is held by a single individual.
معنی(noun):
An instance of this government.
example
معنی(example):
یک مونوکراسی سیستمی است که در آن یک نفر تمام قدرت را در دست دارد.
مثال:
A monocracy is a system where one person holds all the power.
معنی(example):
در یک مونوکراسی، رهبر بدون مشورت با دیگران تمام تصمیمات را میگیرد.
مثال:
In a monocracy, the leader makes all the decisions without consulting others.
معنی فارسی کلمه monocracy
:
مونوکراسی، حکومتی که در آن یک نفر به تنهایی قدرت را در دست دارد و هیچ نهاد دیگری در تصمیمگیریها دخالت نمیکند.