معنی فارسی monodactylate
B1نوعی که به موجودات یا اشیاء با یک انگشت مرتبط است.
To classify or describe organisms with only one digit or toe.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمندان گونههای مونوDاکتیل جدیدی را کشف کردند.
مثال:
Scientists discovered new monodactylate species.
معنی(example):
شکل مونوDاکتیله طبقهبندی را ساده میکند.
مثال:
The monodactylate form simplifies the classification.
معنی فارسی کلمه monodactylate
:
نوعی که به موجودات یا اشیاء با یک انگشت مرتبط است.