معنی فارسی monodactylism
B1پدیدهای که در آن موجودات فقط یک انگشت دارند.
A condition or state characterized by the presence of a single digit or toe.
- NOUN
example
معنی(example):
مونوDاکتیلیسم در مهرهداران نادر است.
مثال:
Monodactylism is rare in vertebrates.
معنی(example):
زیستشناسان تأثیرات مونوDاکتیلیسم بر حرکت را مطالعه میکنند.
مثال:
Biologists study the effects of monodactylism on movement.
معنی فارسی کلمه monodactylism
:
پدیدهای که در آن موجودات فقط یک انگشت دارند.