معنی فارسی monodramatic

B2

سبکی از نمایش یا اجرا که تنها شامل یک بازیگر می‌شود.

Pertaining to a dramatic performance by one actor.

example
معنی(example):

سبک مونو دراماتیک او تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

Her monodramatic style captivated the audience.

معنی(example):

این هنرمند به خاطر اجراهای مونو دراماتیک خود معروف است.

مثال:

The artist is known for her monodramatic performances.

معنی فارسی کلمه monodramatic

: معنی monodramatic به فارسی

سبکی از نمایش یا اجرا که تنها شامل یک بازیگر می‌شود.