معنی فارسی monographically

B2

به‌گونه‌ای که به مونولوژی مربوط می‌شود، با تمرکز بر یک موضوع خاص.

In a manner relating to a monograph; focusing on a specific subject.

example
معنی(example):

یافته‌ها به‌صورت مونولوژیک در نشریه مورد بحث قرار گرفتند.

مثال:

The findings were discussed monographically in the journal.

معنی(example):

او تحقیقات خود را به‌صورت مونولوژیک در کنفرانس ارائه داد.

مثال:

She presented her research monographically at the conference.

معنی فارسی کلمه monographically

: معنی monographically به فارسی

به‌گونه‌ای که به مونولوژی مربوط می‌شود، با تمرکز بر یک موضوع خاص.