معنی فارسی monomethylated
B2مونو متیله شده به معنای وجود یک گروه متیل (CH3) در ساختار مولکولی میباشد که به ویژه در شیمی آلی بررسی میشود.
Chemically modified to have one methyl group attached.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دارو در بدن به صورت مونو متیله شده یافت شد.
مثال:
The drug was found to be monomethylated in the body.
معنی(example):
ترکیبات مونو متیله شده اغلب نسبت به همتایان غیرمتیله شده خود رفتار متفاوتی دارند.
مثال:
Monomethylated compounds often behave differently than their unmethylated counterparts.
معنی فارسی کلمه monomethylated
:
مونو متیله شده به معنای وجود یک گروه متیل (CH3) در ساختار مولکولی میباشد که به ویژه در شیمی آلی بررسی میشود.