معنی فارسی monotrichic
B1مرتبط با مژکهای منفرد که بر روی یک یا چند سلول وجود دارد.
Pertaining to or characterized by having one flagellum.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اصطلاح مونوٹریچیک در زیستشناسی برای توصیف مژکهای تنها استفاده میشود.
مثال:
The term monotrichic is used in biology to describe single flagella.
معنی(example):
در حالت مونوتریچیک، سلول میتواند به طور مؤثرتری حرکت کند.
مثال:
In a monotrichic state, the cell can move more efficiently.
معنی فارسی کلمه monotrichic
:
مرتبط با مژکهای منفرد که بر روی یک یا چند سلول وجود دارد.