معنی فارسی monotropy
B1یکنواختی، حالتی که در آن یک فرد یا سیستم تمایل دارد تنها یک گزینه یا مسیر را دنبال کند.
The property of having only one effective or optimal path in a cognitive context or system.
- NOUN
example
معنی(example):
یکنواختی به تمایل به تمرکز بر روی یک مسیر تفکری اشاره دارد.
مثال:
Monotropy refers to a tendency to focus on a single path of thought.
معنی(example):
یکنواختی او باعث شد که برای او دشوار باشد که گزینههای دیگر را در نظر بگیرد.
مثال:
Her monotropy made it difficult for her to consider alternatives.
معنی فارسی کلمه monotropy
:
یکنواختی، حالتی که در آن یک فرد یا سیستم تمایل دارد تنها یک گزینه یا مسیر را دنبال کند.