معنی فارسی monsoonal
B2مربوط به بارندگیهای موسمی، به ویژه بارانی که در فصل بارانهای موسمی اتفاق میافتد.
Relating to or characteristic of the monsoon, typically referring to seasonal heavy rains.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بارانهای موسمی به تغذیه محصولات کمک میکند.
مثال:
The monsoonal rains help to nourish the crops.
معنی(example):
ما انتظار هوای موسمی را در این هفته داریم که بارانهای سنگینی خواهد داشت.
مثال:
We expect monsoonal weather this week, bringing heavy showers.
معنی فارسی کلمه monsoonal
:
مربوط به بارندگیهای موسمی، به ویژه بارانی که در فصل بارانهای موسمی اتفاق میافتد.