معنی فارسی monstration

B1

نمایش یا بیان یک مفهوم، فناوری یا شی به طریقی قابل مشاهده و قابل فهم.

The act of demonstrating or displaying a concept, technology, or object in a visible and comprehensible way.

example
معنی(example):

نشان دادن تکنولوژی جدید چشمگیر بود.

مثال:

The monstration of the new technology was impressive.

معنی(example):

در طول نمایش، یاد گرفتیم چگونه از نرم‌افزار استفاده کنیم.

مثال:

During the monstration, we learned how to use the software.

معنی فارسی کلمه monstration

: معنی monstration به فارسی

نمایش یا بیان یک مفهوم، فناوری یا شی به طریقی قابل مشاهده و قابل فهم.