معنی فارسی monstrator

B1

شخصی که چیزهایی را نشان می‌دهد یا توضیح می‌دهد، به ویژه در محیط‌های آموزشی یا موزه‌ها.

A person who demonstrates or explains things, especially in educational or museum contexts.

example
معنی(example):

نشان‌دهنده تاریخچه پشت آثار را توضیح داد.

مثال:

The monstrator explained the history behind the artifacts.

معنی(example):

به عنوان یک نشان‌دهنده، او استعداد بالایی در جذب مخاطب داشت.

مثال:

As a monstrator, he had a talent for engaging the audience.

معنی فارسی کلمه monstrator

: معنی monstrator به فارسی

شخصی که چیزهایی را نشان می‌دهد یا توضیح می‌دهد، به ویژه در محیط‌های آموزشی یا موزه‌ها.