معنی فارسی moolet
B1نوعی اصطلاح محاورهای برای اشاره به پول در کنار دیگر اصطلاحات.
Informal term for a small amount of money.
- NOUN
example
معنی(example):
من به یک پول نیاز دارم تا ناهارم را بپردازم.
مثال:
I need a moolet to pay for my lunch.
معنی(example):
او یک پول را زیر مبل پیدا کرد.
مثال:
She found a moolet under the couch.
معنی فارسی کلمه moolet
:
نوعی اصطلاح محاورهای برای اشاره به پول در کنار دیگر اصطلاحات.